همه دوئل های دنیا یک رسم دارند...
پیش از آنکه قدم دهم را برداری
به تو شلیک می شود.
این را
می دانم...
اما دیگر برای همه چیز دیر شده
تو هفت تیرت را هم آماده کرده ای
پس..
بیا به هم پشت کنیم
من...
رو به آپارتمان قدیمی امان
قدم بر می دارم
تو...
رو به ایستگاه راه آهن ...
1
2
3
4
5
6
.
.
و تو..
پیش از آنکه قدم دهم را برداری
مرا فراموش میکنی .
دوئل تمام شد
تو رفتی و من مردم
غلافش کن نگاهت را دوئل با چشمت آسان نیست
نزن هی پلک و رحمی کن که حکمم تیر باران نیست
لبت طعم غزل دارد لبت را از لبم بردار
بگو که سهم من از تو فقط یک جسم عریان نیست
و جای ردپای بوسه هایت بر تنم مانده
بگو این زخمهای کهنه جای ... چنگ و دندان نیست
من و تو زیر پاهای درخت سیب پوسیدیم
چرا در خلوت تنهایی ما حرف شیطان نیست؟
و رو کن بی بی دل را به روی دست این سرباز
بیا ! با عشق ... بازی کن که رسم عشقبازان نیست...
و بعد از بارش باران گلی در باغچه روئید
...
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)
.gif)